سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوندِ سبحان، شخصِ بلندْ آرزویِ بدکار را دشمن می دارد . [امام علی علیه السلام]
من و تو
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» آدمیت

 

از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت الوده به خون حضرت هابیل؛
از همان روزی که فرزندان ((ادم))؛
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید؛

آدمیت مرد!

گرچه ادم زنده بود.
از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
ادمیت مرده بود
بعد دنیا هی پر از ادم شد و این اسیاب؛
گشت و گشت
قرن ها از مزگ ادم هم گذشت.
ای دریغ،
ادمیت برنگشت!
قرن ما
روزگار مرگ انسانیت است
سینه ی دنیا ز خوبی ها تهی ست
صحبت از ازادگی،پاکی،مروت،ابلهی ست!
صحبت از عیسی و موسی نابجاست،
قرن ((موسی چومبه ))هاست!
روزگار مرگ انسانیت است :
من که از پژمردن یک شاخه گل،
از نگاه ساکت یک کودک بیمار،
از فغان یک قناری در قفس،
از غم یک مرد در زنجیر ـ حتی قاتلی بر دار ـ
اشک در چشمان و بغضم در گلوست.
وندراین ایام ،زهرم در پیاله،اشک و خونم در سبوسست
مرگ او را از کجا باور کنم؟
صحبت از پژمردن یک برگ نیست.
وای!جنگل را بیابان می کنند.
دست خون الود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند!
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
انچه این نامردمان با جان انسان می کنند!
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن :مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن:یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن:جنگل بیابان بود از روز نخست!
در کویری سوت و کور،
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور،
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق،
گفتگو از مرک انسانیت است

 

                                                                                                                                                  (فریدون مشیری)

 

 

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مازیار ( چهارشنبه 85/8/3 :: ساعت 7:8 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آدمیت
زیر بار زور رفتن

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 2762
» درباره من

من و تو

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
دوستانه

» صفحات اختصاصی

» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب